×


دربارۀ ما آموزش‌ها قوانین بلاگ

پزشکی در جادۀ مشهد

دربارۀ دو موضوع می‌خواهم بگویم. یکی سلامت انسان‌ها و دیگری اقتصاد سلامت.

تعرفه‌ها:

ابتدا باید بگویم که من سواد خاصی ندارم. نه در پزشکی، نه در اقتصاد و سیاست و نه در اقتصاد سلامت. حرف‌هایی که می‌زنم، بر اساس شنیده‌ها و نتیجه‌گیری‌های شخصی‌ام هستند.
در آغاز تعطیلات، در فرایند بازگشت به زادگاهم که بودم، سوار ماشین‌های خطی کنار پارک ملت شدم. دیدم نرخ سال جدید 194 هزار تومن شده. افزایش قابل توجهی بود چون سال گذشته باید مبلغ 150 هزار تومن را پرداخت می‌کردیم یعنی شاهد یک افزایش 33 درصدی هستیم که در شرایط تورم کشور، چندان دور از تصور نبود. سال پیش از آن هم 120 هزار تومن بود که آن هم 25 درصد افزایش یافت و رسید به تعرفۀ 150 هزار تومنی سال 1402.
البته از راننده که می‌پرسیدی، مبلغ را 200 هزارتومان اعلام می‌کرد و همه هم همان را به او دادند و نه 194هزارتومنی که بر روی برگه نوشته شده بود. طبیعتا کارت‌خوان هم نداشت و یا باید نقد می‌دادیم و یا کارت‌به‌کارت می‌کردیم. آزادی انتخاب هم نداریم که کجا بشینیم. خیلی هم نمی‌توانیم وسیله برداریم چون قرار است کلی هم بار بزند و در مسیر تحویل دهد و بابت آن‌ها هم مبلغ قابل توجهی بگیرد. کیفیت صندلی‌ها هم تعریفی نداشت. اما خوب جای شِکوِه نیست چون انتخاب‌های دیگری هم دارم: اینکه نروم یا با اتوبوس بروم یا با ماشین‌های غیررسمی (گذری) بروم و یا اینکه زحمت رانندگی را خودم بر عهده بگیرم.
یک روز بعد از این داستان بود که تعرفه‌های پزشکان اعلام شدند. تعرفۀ ویزیت پزشک عمومی، 126هزارتومان. و اینجاست که ذهن منی که تا چهار سال آینده پزشک نخواهم بود هم درگیر می‌شود که فردی پس از هفت سال درس خواندن در این رشته و زحمت (احتمالا) فراوان باید برای استفاده از دانش تخصصی و به دوش کشیدن مسئولیت فراوان، تنها 126 هزار تومان طلب کند (و حتما هم کارت‌خوان داشته باشد و غیره) اما فردی که در جاده، گاه با سرعت 130 کیلومتر بر ساعت رانندگی می‌کند و به فکر راحتیِ دریافت‌کنندگان خدمت هم نیست، برای سه ساعت رانندگی (که فقط نیاز به داشتن گواهینامه دارد)، مجموعا 800 هزار تومن (صرفا از مسافران و نه بسته‌های ارسالی) بگیرد.
سخن بسیار می‌توان گفت. اما مکانی دیگر می‌طلبد و سواد من هم کافی نیست. اینکه مدیریت نظام سلامت چگونه باید عمل کند و ارتباط بیمه‌ها، بیماران و پزشکان چگونه باید باشد. اینکه تعرفه‌ای وجود داشته باشد و اگر بنا بر تعرفه‌گذاریست، آن را چه گروهی و یا گروه‌هایی باید تعیین کنند. نمی‌دانم. باید بیشتر خواند و بیشتر اندیشید و بیشتر گفت‌وگو کرد. شاید ما بتوانیم آینده را دگرگون سازیم.

تغذیه و پیشگیری:

در آقای راننده یک مطلب قابل توجه دیگر هم بود. آن هم اینکه یک جا در مسیر نگه داشت. دو عدد کیک خرید و بعد هم با چای میل کرد. به نظر می‌آمد که ناهار آن روزش همین است. سلامت دهان و دندانش هم تعریفی نداشت. وضعیت شغلی‌اش هم طوری نیست که بگوییم این وضعیت تغذیه همیشگی نیست. اگر نخواهیم وی را از روی ظاهر داوری کنیم و به همین دو عاملِ آسیب‌زننده به سلامتی بسنده کنیم، جدا از اینکه در جمع صمیمانه‌ای غذا خوردن، برای سلامت روان ما مفید است؛ من از خودم می‌پرسیدم که این فرد چقدر عمر خواهد کرد؟ میزان پروتئین و فیبر دریافتی این فرد در روز چقدر است؟ وی در معرض چه بیماری‌هاییست و مسبب وضعیت او چه کسانی هستند؟ به جز خودش، آیا نظام سلامت کشور هم مقصر است که آگاهی‌رسانی کافی نکرده؟ مسئولان سیاسی کشور هم مقصرند؟ و پرسش بسیار مهم که به موضوع قبلی هم مربوط می‌شود اینکه آیا اگر این فرد دچار مشکل جدی سلامتی شود، آیا رواست که از مالیات عمومی برای هزینه‌های درمان وی خرج کرد یا نه؟ و اگر بله، حق آن کسی که مالیات بیشتری می‌دهد، ورزش می‌کند، تغذیۀ مناسب دارد و به سلامت روان و جسم خود اهمیت می‌دهد، پایمال نمی‌شود؟


سعی کردم به بهانۀ این سفر اندکی دربارۀ موضوعاتی که به نظرم آمد حرف بزنم و همچنین نشان بدهم که این بخش صرفا مربوط به موضوعات تشخیصی و درمانی نیست. اگر در نتیجۀ سیاست‌های یک کشور، پزشک حاذق در جامعه به مقدار کافی نباشد، کار به جایی نمی‌رسد که بخواهیم دربارۀ تشخیص و درمان حرف بزنیم. پس گاهی این موضوعات از طبابت مهم‌تر می‌شوند و خوب است حرف بزنیم، بخوانیم و بیندیشیم.

medepartout | All Right Reserved © 2024